افراط و تفریط در زندگی زنان و اسارت در بن بست خوشبختی
"جنس ضعیف" اثر اوریانا فالاچی روزنامه نگار ایتالیایی، گزارشی ست از وضعیت زنان جهان که خود شاهد واقعی آنها بوده است. خبرنگار سعی کرده از اظهار نظر شخصی خود در آن اجتناب کند و آنچه را که دیده و شنیده با قلمی شفاف و گیرا به مخاطب بنمایاند.

به گزارش اکوکردستان، "جنس ضعیف" اثر اوریانا فالاچی روزنامه نگار ایتالیایی، گزارشی ست از وضعیت زنان جهان که خود شاهد واقعی آنها بوده است. خبرنگار سعی کرده از اظهار نظر شخصی خود در آن اجتناب کند و آنچه را که دیده و شنیده با قلمی شفاف و گیرا به مخاطب بنمایاند.

کتاب شرحی است بر اوضاع و احوال زنان در کشورهای پاکستان، هندوستان، مالزی، چین، ژاپن و آمریکا و به ویژه از تابوهایی که زنان در این جوامع  گرفتار آن هستند سخن رانده است.

با اینکه بیش از پنجاه سال از نگارش کتاب می گذرد با این وجود مطالعه آن اطلاعات مفیدی را در مورد فرهنگ زنان جوامع  مختلف و بالطبع رفتار مردان آن نسبت به زنانشان به دست می دهد.

اوریانا جدا از پرداختن به زنان، در گزارش خود همچون یک سفرنامه به توصیف مکان ها نیز پرداخته و چنان با گیرایی و زیبایی آن را بیان کرده که خواننده با خواندن آن گویی خود در آن مکان های ناشناخته حضور می یابد و در فرهنگ های غریبشان عجین می شود.

خواننده از شهر شلوغ کراچی در پاکستان سفرش را آغاز می کند و با دیدن اشک های عروس کم سن و سال پاکستانیِ پوشیده در حصار که تا زمان عروسی شوهرش را حتی یکبار ندیده است با او همدردی میکند.

سپس پا به هندوستان_سرزمین معابد و قصرهای مهاراجه ها می گذارد و در حیرتِ سوگِ بیوه زنانی فرو می رود که تلاش می کنند خود را همراه جسد شوهرانشان بسوزانند و  همچنان که تصویرِ زنانِ سبزه ی گیسو بلند در خاطرش نقش بسته است از غروبِ سرخِ تاج محل دل می کَند. چند ساعت بعد در عمق جنگل های انبوه کائوچو در مالزی فرود می آید و به تماشای یکی از قدیمی ترین شیوه های زندگی بشر اولیه می نشیند که طبق آن اداره زندگی به دست زنان بوده است نه مردان! این زنانِ اعجوبه که به مادرسالارهای مالزی معروفند نسلشان در حال انقراض است.

سپس به میان میهمانی باشکوهِ چینی ها می رود که خوشمزه ترین و گرانترین غذایشان را که مغز خام میمون است جلویش می گذارند!!! از سر سفره بلند میشود و گشتی در شهر میزند و از دیدن پاهای غیرعادی کوچک پیرزنانِ چینی که به جای راه رفتن، همچون پرنده می پرند! متعجب میشود.

پاهای این زنان را از کودکی باندپیچی کرده اند تا رشد نکنند و این ملاکی بوده برای زیبایی و جلب خواستگار در نوجوانی! ... سپس به محله های گیشاها در ژاپن میرود. گیشاها همان زنان کامل و بی عیب و نقص و فرمانبردار که دلخواه مردان هستند. توصیف حرکات و سکنات گیشاهای بیش از حد ساکت و مودب، نوستالژی اوشین را در فیلم سالهای دور از خانه به ویژه برای خواننده دهه شصتی تداعی می کند.

سپس سر از جزیره های دلفریب هاوایی و پوشیده از گل های ارکیده در می آورد و در نهایت قدم در خیابان های پهن نیویورک و زیر آسمانخراش های آن می نهد و با اینکه زنان آمریکا را قدرتمندترین زنان جهان از لحاظ اقتصادی و اجتماعی می بیند اما دلش می گیرد. خواننده در آخر به این نتیجه میرسد که افراط و تفریط در ابعاد زندگی زنان در سراسر جهان، آنها را در بن بستی به نام خوشبختی اسیر کرده است.

یادداشت از زهرا علی بیگی